۱۳۸۹ آذر ۱۵, دوشنبه

رقص!

هنرمندان خیابونی هر کدام در گوشه‌ای از خیابان به ارائه هنر خویش میپردازند. یکی‌ آکاردئون میزند، گروهی آواز امریکای لاتین اجرا میکنند و مینوازند، دو پسر نوجوان با گیتار و اجرای بینظیرشان رهگذران را در گوشه‌ای دیگر مبهوت کرده اند و خلاصه هر یک به نوعی‌ شور و نشاط به کوچه‌های زمستان زده و عابرین یخ زده میبخشند!
و اما...در کنار این هنرمندان، رقص کودکی بسیار خردسال که با شور و هیجان تمام هم نوا با  موسیقی‌ میچرخد و پا میکوبد توجه رهگذران را جلب میکند و لبخند بر لبانشان میاورد.
این صحنه در هر مغازه و یا رستورانی که موسیقی‌ داشته باشد تکرار میشود و مردم با لبخند نظاره گر این کودک رقصان و هم سازیش با موسیقی‌ میشوند.
این کوچولوی رقصان کسی‌ نیست جز "شیر و شکر" که  شنیدن کوچکترین آوائی تاب و توان از کفش میبرد و بی‌ دریغ حرکات مزونش بدنش  را به دست موسیقی‌ می‌سپارد.دلم نیامد که چیزی راجبش ننویسم.
آرزومندم که تو و همهٔ کودکان هم آوا با ساز دنیا برقصید و بچرخید. آمین.

۵ نظر:

زهرا(مامان مهتاب گفت...

عزیزم.قربون اون رقصیدنت گل پسرم.خوش به حال آنها که نظاره گر رقص کوچک مردی هستند که مادرش او را شیر و شکر مینامد .

خانم بزرگ گفت...

وای ی ی ی نازی پسرت هنرمنده ها از همین الان معلومه...الهههههههههههههی

زرافه خوش لباس گفت...

چه آرزوی قشنگی...آمین
رقص کودکان را خیلی دوست دارم. تازه این را فهمیدم. وقتی می رویم تولد کودکی فیلم می گیرم و بارها فیلم ها را نگاه می کنم و لذت میبرم...

مامان امیرسام گفت...

ای جانم ... چه دیدنیه این شیر و شکر رقصان!!! میگم از فرصت استفاده کرده یه پولی هم به جیب میزدی... مجانی که نمیشه این رقص دلنشین را تماشا کرد..

زهرا(مامان مهتاب گفت...

باز هم رفته ای دوست من و نمیگوئی کسی جائی منتظر یک خط نوشته ات هست.