هنگامی که برمیگردی...کمی دلتنگ، کمی خوشحال، کمی خسته، کمی سرمست ...با همه و همهی این احساسات که به دوش میکشی تنها و تنها محبت دوستان است که طعم لبخند وبلاگیت را شیرین میکند. بدون شما چه میکردم در این خانهٔ گرد گرفته از غیبت سی و چند روزه؟؟؟
به زودی برمیگردم.
روی ماه همگیتان را میبوسم.
به زودی برمیگردم.
روی ماه همگیتان را میبوسم.
۵ نظر:
khosh omadi azziam.etefaghan dishab be inja sarak keshiam didam sabkhoone hanoz nayoomade.hamsihe be khoshi va gardesh
سلام دوست من. کامل می فهمم چی می گی. گاهی روزهای برگشتن از ایران انقدر برام سخت میشن که آرزو می کردم که ای کاش هرگز نمی رفتم!
میدونم برگشتن برات سخت بوده ولی ما خوشحالیم از آمدنت ... وقتی میامدیم و نبودی دلمون میگرفت .
قربون دلتون برم!
شهرزاد عزیز چقدر از آمدنت خوشحالم.حسی که توصیفش میکنی را کم و بیش تجربه کرده ام...سخت است اما بعد از چند روز دوباره زندگی به روال عادیش باز می گردد...
ارسال یک نظر