فکر کنم این روزها حسابی توی دلم کارامل بسته از بس تویش قند آب شده! کفش پوشیدن پسرک برای اولین بار و قدمهای گشاد گشادش از همهٔ شیرینیهای دنیا خوشمزه تر بود! احساس اینکه دیگه مثل ما شده و کارهایی رو میکنه که ما میکنیم احساسی غریب ولی بسیار دلچسبه. گاهی سعی میکنم در سن سی سالگی مجسمش کنم، اینکه مثلا با ریش یا بدون ریش چه شکلی میشود! به گمانم این هم یک جور شیدایی مادرانه است آن هم برای من که همیشه سودا زده بوده ام! نازنینم از خدا میخواهم که همیشه قدمهایت در زندگی استوار باشد و همیشه مثل این روزها برای جلو رفتن تلاش کنی. آمین!
پیوست: برای زهرای عزیز که خواسته بود از "شیر و شکر" بنویسم :)
۹ نظر:
elahi fadash besham.... che khoshgele oon roonhaye topolesh. gorbune oon poshake golonbat. :)
سلام دوست نازنین نادیده ام.
نمیتوانم احساسم را در لحظه دیدن این گامهای استوار بیان کنم.تنها برایت میگویم که شادم از شادیت.از اولین قدمهای کودکت و از اراده اش برای رفتن.چه لحظه نابی را شکار کرده ای.
برای شیر و شکرت بهترینها را آرزومندم.
ممنونم خاله زهرا و لیلا ی عزیزم که نادیده خیلی دوستون دارم.
با آرزوی بهترینها برای شما و کوچوهای نازتون.
ey jnammmmm..che topoliye in pahaye khordani va che ostovare in ghadamha ba in kafsh ha.
akhe ghorboonet beram in paro pacharo endakhty biroon nemigi dokhtara ham in tarafa miyan ashegeht mishn
به خدا شماها تک تکتون کلی نازنین هستین!
ممنون به خاطره لطفی که به ما دارید :)
شاید یه ذره زود باشه. 13 ماهه یعنی هنوز تو حال و هوای یکسالگیه و هنوز حتی دقیقا مطمئن نیست که جدا از مادرش وجود داره یا نه!!! شاید چند ماه دیگه بگذره خوب باشه. البته بد نیست که مثلا بدونه گاز گرفتن باعث درد میشه.... یا اینکه رفتار بد باعث میشه مادر ناراحت بشه.... در حد ابتدایی. البته من که روانشناس نیستم.... تا همین حد می دونم که خوندم. امیدوارم به دردتون بخوره عزیزم.
لیلی عزیزم،
خیلی ممنون که با حوصله به سوالهایم پاسخ میدی! خودم هم سعی میکنم که زیاد مطالعه کنم ولی تجربه یک چیز دیگه است...برای همین تند تند مزاحم تو میشم. واقعاً از اینکه تجربههات را با ما تقسیم میکنی ممنونم.
شاد باشی.
نوروز بر شهرزاد و شیر و شکرش مبارک و میمون. مخلصیم. :)
سال نو مبارک مهدی جان با بهترین آرزو ها! و مثل همیشه ممنون که با ما همراه هستی!
ارسال یک نظر