skip to main
|
skip to sidebar
۱۳۹۲ آذر ۲۳, شنبه
سرما و زمستان و غروب!
هیچ یک از این سه توان منجمد کردن دلهای ما سه نفر را نداشت ، آن هنگام که دست در دست هم در ازدحام مردم میدویدیم و این سه آواز را بلند میخواندیم:
"یار مبارک بادا"!
"ای ایران"!
" بری باخ"!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هزار و یک شب
بايگانی وبلاگ
◄
2015
(1)
◄
فوریهٔ
(1)
◄
2014
(4)
◄
اکتبر
(1)
◄
مهٔ
(1)
◄
ژانویهٔ
(2)
▼
2013
(7)
▼
دسامبر
(1)
سرما و زمستان و غروب!
◄
سپتامبر
(1)
◄
ژوئن
(1)
◄
آوریل
(2)
◄
ژانویهٔ
(2)
◄
2012
(15)
◄
دسامبر
(1)
◄
نوامبر
(2)
◄
اکتبر
(1)
◄
سپتامبر
(1)
◄
اوت
(1)
◄
ژوئن
(2)
◄
مهٔ
(2)
◄
آوریل
(2)
◄
مارس
(1)
◄
فوریهٔ
(1)
◄
ژانویهٔ
(1)
◄
2011
(15)
◄
دسامبر
(1)
◄
نوامبر
(1)
◄
اکتبر
(1)
◄
سپتامبر
(1)
◄
اوت
(2)
◄
ژوئیهٔ
(2)
◄
ژوئن
(2)
◄
آوریل
(1)
◄
مارس
(3)
◄
ژانویهٔ
(1)
◄
2010
(30)
◄
دسامبر
(2)
◄
نوامبر
(3)
◄
سپتامبر
(2)
◄
اوت
(3)
◄
ژوئیهٔ
(2)
◄
ژوئن
(1)
◄
مهٔ
(3)
◄
آوریل
(2)
◄
مارس
(4)
◄
فوریهٔ
(3)
◄
ژانویهٔ
(5)
◄
2009
(29)
◄
دسامبر
(3)
◄
نوامبر
(1)
◄
اکتبر
(5)
◄
سپتامبر
(3)
◄
اوت
(4)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
ژوئن
(5)
◄
مهٔ
(1)
◄
آوریل
(2)
◄
مارس
(1)
◄
ژانویهٔ
(3)
درباره من
شهرزاد قصه گو
اینجا هستم تا كه بگویم؛ از تو، خودم، و زندگی* می نگارم تا باشم، هستم تا بگویم
مشاهده نمایه کامل من
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر