از آنجا که من ذاتا آدم عاشق پیشهای هستم تا حالا به اندازهٔ موهای سرم عاشق شده ام. یادم نمیاد اولین بار کی و چگونه به دام افتادم. احتمالا در نوزادی به مادری بهتر از برگ درخت ! نه اینکه فکر کنی همین جوری ها! راستی راستی عاشق میشدم، از حیوانات خانگی بگیر تا قهرمان کتاب هایی که میخواندم. نم نمک معلمها و اساتید به لیست اضافه شدند، عشقهای اینترنتی، عشقهای بین المللی، و ...! برای من یکی که عشق بیشتر از شیرینی درد به همراه داشته. ولی همیشه با این وجود به خاطره شیرینیاش آن را به جان خریده ام.
و اما توای معشوق ابدی من، ای که چشمان خندانت سر چشمهٔ زلال شادیها و پاکی هاست،ای معشوق شش ماههٔ من به زندگیم خوش آمدی! با خودت نور آوردی. نور افشان بمان و غرق در نورمان کن. آمین.